ولیعصر(عج)، گردان، گردانی از پاسداران و بسیجیان شهرستانهای ساوه، محلات و دلیجان زیرامر لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) و پسازآن، ۷۱ روحالله(ره).
پیشینه: از آغاز جنگ تحمیلی ارتش عراق بر ضد ایران (29 شهریور ۱۳۵۹)، رزمندگان شهرستانهای ساوه*، محلات* و دلیجان* در قالب گروههای اعزامی و در ادامه، با تشکیل تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) در زمستان ۱۳۶۰ ش، در قالب گردانهای این تیپ در جنگ شرکت میکردند. پسازآن، در آذر ۱۳۶۳، بعد از جداشدن نیروهای سپاه و بسیج استان زنجان از لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) و تصمیم فرماندهان این لشکر بر ارتقای سازمان لشکر، فرمانده وقت لشکر ۱۷، غلامرضا جعفری، به مهدی ناصری* مأموریت داد تا با بهکارگیری و استفاده از ظرفیت پاسداران و بسیجیان شهرستانهای ساوه، محلات و دلیجان گردان ولیعصر(عج) را ایجاد و سازماندهی کند. تا پیشازاین، گردانی متشکل از پاسداران و بسیجیان استان زنجان با نام حضرت ولیعصر(عج) در سازمان لشکر وجود داشت، اما بعد از جدا شدن استان زنجان، این نام به گردان ولیعصر(عج) جدید واگذار شد (جمالی؛ رنجبر).
در ادامه، مهدی ناصری با جمعی از پاسداران، گردان ولیعصر(عج) را در پادگان انرژی اتمی تشکیل داد و با اضافهشدن نیروهای بسیجی، سازمان گردان مانند دیگر گردانهای پیاده سپاه با ترکیب سه گروهان پیاده، یک دسته ادوات و قسمتهای تدارکات، تسلیحات، پرسنلی، تعاون، تبلیغات و مخابرات با استعداد ۲۸۰ تن شکل گرفت و سازمان و ساختار چنین بود: فرمانده گردان مهدی ناصری؛ جانشینان اول و دوم اسماعیل رنجبر و ابراهیم یعقوبی*؛ و فرماندهان گروهان ۱ تا ۳ بهترتیب احمد حیدری*، محمد ماهیاری*، احمد جمالی. سلاحهای هر گروهان نیز، اسلحة کلاشینکف، تیربار گرینف، آر.پی.جی ۷، نارنجک تفنگی، خمپارهانداز ۶۰میلیمتری و دوشکا بود. در ادامه، نیروها آموزش سلاحشناسی (کلاشینکف، تیربار گرینف، آر.پی.جی ۷، نارنجک تفنگی، خمپارهانداز ۶۰میلیمتری و دوشکا)، تاکتیک (راهکنش)، عبور از موانع را فراگرفتند (جمالی؛ رنجبر).
گردان حضرت ولیعصر(عج) از بدو تأسیس تا پایان جنگ تحمیلی (29 مرداد ۱۳۶۷) در سه عملیات آفندی و پنج عملیات پدافندی شرکت کرد (هماندو).
مأموریت خط پدافندی طلائیه: در میانۀ آذر ۱۳۶۳، مأموریت پدافند طلائیه (از توابع بخش هویزه و دهستان بنیصالح و در منتهاالیه جنوب غربی دشت آزادگان) به لشکر ۱۷ واگذار، و در اواخر آذر ۱۳۶۳، مأموریت پدافند از خط طلائیه به گردان حضرت ولیعصر(عج) ابلاغ شد. گردان پس از توجیه وضعیت خط، با همان سازمان و استعداد، شبانه، به منطقه وارد و جایگزین گردان شهید زینالدین شد. این خط محدود به یک خاکریز در ابتدا و جادة عمود بر آن (دژ مرزی) بود که تا ساحل هورالعظیم (هورالهویزه) به سمت جنوب و خط دفاعی عراق امتداد داشت. نیروهای خودی روی دژ، در خط پدافند مرزی طلائیه، با حفر سنگر کمین، موضع گرفته بودند. این سنگرها با فاصلة حدود پنجاه متر از یکدیگر و در امتداد هم قرار داشت و با کانال باریکی که برای تردد نیروها حفر شده بود به هم متصل میشد. بهسبب دید نیروهای عراقی و تمرکز آتش شدید خمپاره و تیربار، تردد نیرو تا سنگرهای کمین و تعویض نگهبانها کاری خطرناک و دشوار بود. گاهی حدود شش قبضه خمپارهانداز ارتش عراق روی دژ و چهار سنگر کمین آتش میریخت؛ به همین سبب و نیز، نبود امکان تحرک در سنگرهای نمناک کمین، نیروها بیش از دو تا سه روز دوام نمیآوردند؛ ازاینرو، در طول مدت حضور گردان در خط پدافندی طلائیه، در هر مرحله، یک دسته از نیروها دو یا سه روز در سنگرهای کمین میماندند و باقی نیروها در کنار دژ مستقر و بدینترتیب، نیروها بهصورت نوبتی به سنگرهای کمین اعزام میشدند. همچنین، همین وضعیت سبب شد جابهجایی نیروها و رساندن آذوقه و تدارکات در تاریکی شب صورت بگیرد؛ بهنحویکه نیروها بخشی از مسیر را با قایق و بخشی را از داخل کانال و خمیده میدویدند. گردان حضرت ولیعصر(عج) حدود دو ماه در این منطقه مشغول اجرای مأموریت بود؛ سپس، برای استراحت و بازیابی توان به مرخصی رفت و خط را به گردان بعدی واگذار کرد (همان؛ اشعریمقدم و کربلایی، ج ۲، ص ۵۶۶ - 573؛ نائینی).
در این مأموریت دو نفر از نیروهای گردان شهید و دو نفر نیز مجروح شدند (جمالی).
عملیات بدر (20 - 26 اسفند ۱۳۶۳): این عملیات در جبهة جنوبی، هورالهویزه باهدف قطع جادۀ بصره - العماره و تهدید بصره از شمال با رمز «یا فاطمةالزهرا(س)» اجرا شد (رشید، ص ۷۳). در جریان این عملیات، لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) مأموریت یافت زیرامر قرارگاه کربلا، با عبور از آبراههای جمل و انفاق، سیلبند ساحل شرقی ارتش عراق در هورالهویزه را تصرف کند؛ سپس، با پیشروی بهطرف دجله، سرپلی را در غرب رودخانة دجله به تصرف درآورد. آنگاه، بهمنظور تأمین سیلبند غرب رودخانۀ دجله، تک را ادامه دهد (زارعزاده، ص ۱۹۲).
گردان حضرت ولیعصر(عج) در اوایل اسفند ۱۳۶۳، در پادگان انرژی اتمی با استعداد نزدیک به ۲۸۰ تن، با همان ساختار پیشین، سازماندهی و تجهیز و برای نیروها آموزشهای عمومی برگزار شد، اما بهسبب فرصت اندک تا شروع عملیات، آموزش مناسب با عملیات برای گردان پیشبینی و اجرا نشد (جمالی؛ رنجبر).
گردان در این عملیات مأموریت داشت زیرامر محور سوم، که احتیاط محورهای اول و دوم را بر عهده داشت، بنا به دستور مأموریت را اجرا کند. بدین منظور، گردان در ۲۱ اسفند ۱۳۶۳، از پادگان انرژی اتمی به منطقة جُفیر (منطقهای در بخش هویزة شهرستان دشت آزادگان در استان خوزستان) منتقل شد و در این فاصله، گروهی از فرماندهان گردان برای آشنایی با منطقۀ نبرد و آبراهها به جزیرة مجنون شمالی وارد شدند (اشعریمقدم و کربلایی، ج ۲، ص ۲۶۳).
در ۲۲ اسفند ۱۳۶۳، کادر گردان که برای آشنایی با منطقۀ عملیاتی به جزیرۀ شمالی وارد شده بودند، به جمع نیروهای خود در دشت جفیر بازگشتند. ساعتی بعد، گردان به نقطة رهایی (نزدیکترین نقطه به خط مقدم نبرد) در منطقة تجمع در انتهای پل کوثری انتقال یافت و آماده حضور در میدان نبرد شد. دو روز بعد، گردان سوار بر قایق از آبراه جمل به منطقة عملیات گسیل و پشت سیلبند اول در طول هفتصد تا هشتصد متر پیشروی کرد و آمادة نبرد شد. در ادامه، فرمانده گردان با پیک خود و گروهان ۱ بهسمت خط مقدم حرکت کرد. بهسبب حجم زیاد آتش ارتش عراق، مهدی ناصری مجروح، پیک او شهید و به عقب منتقل شدند و ارتباط گردان با گروهان ۱ بهطور کامل قطع شد (جمالی؛ رنجبر)؛ سپس، گروهان ۲ با اسماعیل رنجبر به خط مقدم منتقل شد و گروهان ۳ با اسماعیل یعقوبی برای حضور در خط منتظر اعلام ماند. در هنگام اقامة نماز ظهر، شماری از نیروهای گردان براثر انفجار خمپاره شهید و مجروح شدند عقیل اصلانی از آن جمله بود که به شهادت رسید و ابراهیم یعقوبی مجروح شد (هماندو).
در ادامه، گروهان ۳ بهسمت خط حرکت کرد و پیش از غروب آفتاب به خط رسید. گردان در خطی به طول هزار متر در حاشیة کانال صفین و در سمت راست گردان امام حسن(ع)* مستقر شد و آرایش گرفت. در این ساعت، تک دشمن فروکش کرد و رزمندگان گردان ولیعصر(عج) ضمن آمادهسازی سنگرها و تجهیزات خود فرصت کردند بخشی از شب را استراحت و تا صبح بهنوبت از خط پاسداری کنند (اشعریمقدم و کربلایی، ج ۲، ص ۶۸۰).
صبح ۲۵ اسفند ۱۳۶۳، با روشنشدن هوا، ارتش عراق که بهطور کامل مسلّح و صدها تانک به منطقه گسیل کرده بود، حملاتش را با شدت بیشتری آغاز کرد. در مقابل، رزمندگان گردان ولیعصر(عج) که به غیر از گلولة آر.پی.جی جنگافزاری برای مقابله با تهاجم دشمن نداشتند، از بُن جان از مواضع خود دفاع کردند. شدت درگیری و آتش سنگین ارتش عراق، سبب افزایش تلفات، شهید و مجروحشدن نیروها شد؛ بهطوریکه نزدیک به ظهر، فرمانده گروهان ۳ احمد جمالی و تا غروب آفتاب، اسماعیل رنجبر مجروح و به عقب منتقل شدند و به همین ترتیب، شمار زیادی از نیروهای گردان شهید یا مجروح شدند تاجاییکه کمتر از یک دسته از نیروهای گردان باقیمانده بودند که بنابه دستور، به پادگان انرژی اتمی بازگشتند. در این نبرد، فرمانده گردان، دو معاون وی و فرماندهان گروهانهای ۲ و ۳ مجروح شدند و شمار زیادی نیز به شهادت رسیدند (جمالی؛ رنجبر).
پدافند ازجزیره مجنون: در تابستان ۱۳۶۴ ش، پس از عملیات عاشورای ۲ در چنگوله (از توابع بخش مرکزی شهرستان مهران در استان ایلام) و بهموازات تکاپوی لشکر برای مأموریت آفندی والفجر ۸، در کنار ارودکنار، بار دیگر پدافند در بخشی از جزیرۀ مجنون ازطرف قرارگاه کربلا برای بیش از هشت ماه به لشکر ۱۷ ابلاغ شد (اشعریمقدم و کربلایی، ج ۳، ص ۳۸۵).
بدین منظور، اوایل مهر ۱۳۶۴، با معرفی نیروهای بسیجی و نیروهای کادر جدید (پاسدار جدید)، سازمان گردان با استعداد نزدیک به ۲۸۰ تن و با همان فرمانده در شهرک بدر بدینترتیب سازمان یافت: جانشینان اول و دوم به ترتیب علی قربانی و محمد ماهیاری؛ فرماندهان گروهانهای ۱ تا ۳ به ترتیب احمد جمالی، غلامعلی آتشدهقان* و احمد میرصاحبدل* بودند. پس از سازماندهی، نیروها بیش از ده روز، آموزشهای عمومی را گذراندند و در میانۀ مهر، به گردان مأموریت داده شد تا به جزیرة مجنون شمالی اعزام و ضمن استقرار در خط پدافندی لشکر ۱۷ مأموریت تأمین و نگهداری از پدهای جزیرۀ شمالی را اجرا کند. پدهای جزیره خاکریزهایی بودند که بهموازات هم به طول حدود دو کیلومتر در عمق منطقه بهسوی دشمن کشیده شده بود. اطراف این خاکریزها را آب احاطه کرده بود و تردد باید از روی پدها و یا بهوسیلة قایق صورت میگرفت. در جلو این پدها، سنگرهایی تعبیه شده بود که نیروهای خودی در آنها مستقر میشدند و نقش پیشگیری از تک دشمن را ایفا میکردند. سنگرها در دید و تیررس دشمن بود و فقط در تاریکی شب امکان تردد به آنها وجود داشت؛ بهطوریکه منطقهای بسیار حساس و خطرناک بود. گردان حدود پنجاه روز در این منطقه مستقر بود و مأموریتش را اجرا کرد. در این نبرد، فرمانده گروهان ۳ به شهادت رسید و گردان بعد از پنجاه روز، با تدبیر فرماندهان با گردانهای دیگر جابهجا شد و به پادگان شهید زینالدین بازگشت (جمالی)
عملیات والفجر ۸ (20 بهمن - 1 اسفند ۱۳۶۴): این عملیات در جبهۀ جنوبی، شبهجزیرۀ فاو با رمز «یا فاطمةالزهرا(س)» و باهدف تصرف فاو و تهدید بصره از جنوب اجرا شد (رشید، ص ۷۴)، لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) مأموریت داشت بین جادۀ فاو - بصره و جادۀ فاو - امالقصر برای تصرف پایگاه موشکی وارد عمل شود که با موفقیت لشکر ۲۵ کربلا در این منطقه، تصرف کارخانة نمک و تأمین آن به لشکر ۱۷ واگذار شد (زارعزاده، ص ۲۲۰).
گردان ولیعصر(عج)، از میانۀ دی 1364، در شهرک بدر با استعداد نزدیک به ۲۸۰ تن و با همان ساختار پیشین و اضافهشدن اکبر رحیمی به فرماندهی گروهان ۳ سازماندهی شد و پس از گذراندن دورههای آموزش آبی - خاکی ازجمله: شنا و تمرینهای گردانی مانند پیادهروی حدود یک ماه، به پادگان انرژی اتمی منتقل شد (جمالی).
در اوایل بهمن ۱۳۶۴ که همة یگانها و ازجمله لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) خود را برای اجرای عملیات والفجر ۸ آماده میکرد، فرماندهان برای غافلشدن ارتش عراق از منطقة فاو و انحراف و جلبتوجه آنها به هورالهویزه، به ساخت سنگر، جابهجایی نیرو و تجهیزات به این منطقه اقدام کردند. به همین منظور، گروهانی به استعداد صد تن از گردان حضرت ولیعصر(عج) به فرماندهی احمد جمالی به منطقة هورالهویزه اعزام و به مدت ده روز در چادرهای ایجادشده در این منطقه مستقر شد. پسازآن، بنابه دستور، به مقر انرژی اتمی بازگشت و به گردان ملحق شد (همو).
پس از سازماندهی و توجیه نیروها، گردان زیرامر تیپ یکم لشکر ۱۷ مأموریت یافت پس از گردانهای حضرت معصومه(س) و امام حسین(ع)، در همان شب اول، از اروندرود عبور و در ادامة مأموریت، از طریق سیلبندی در شرقِ پایگاه موشکی، پیشروی کند و دو پایگاه زرهی ارتش عراق را پاکسازی و مقر یکی از لشکرهای آن را که در کارخانة نمک مستقر بود، تصرف و پاکسازی کند (اداره ... ).
بدین منظور، ۱۹ بهمن ۱۳۶۴، گردان با رعایت تمام نکات ایمنی و با استفاده از کمپرسی چادردار به منطقة خسروآباد (در روستای خجسته در ساحل اروندرود) گسیل و در آنجا مستقر شد. در شب نخست، گروهان ۱ با مهدی ناصری بعد از گردانهای حضرت معصومه(س) و امام حسین(ع) از اروند عبور کردند و بعد از مقداری پیادهروی در کنار جادة فاو - امالقصر در احتیاط گردان امام حسین(ع) قرار گرفتند. با تعویق مأموریت گردانهای دیگر بقیۀ نیروهای گردان ولیعصر(عج) در شب دوم از اروند عبور کردند و به گردان ملحق شدند. پس از موفقیت گردانهای حضرت معصومه(س) و امام حسین(ع)، این گردان نیز، به مأموریت خود ادامه داد. در نیمهشب سوم، گردان در حدود ساعت ۲۴، عملیات را آغاز کرد. در دو مقر ارتش عراق که در محدودة گردان قرار داشت، یکی از مقرها خالی از نیرو بود و در مقر دیگر که نزدیک کارخانۀ نمک بود، حدود یک گروهان نیرو وجود داشت که شمار زیادی از آنان کشته شده و یا گریخته بودند. در ادامه، گردان در مقر لشکر عراق نیز با مقاومت محدودی روبهرو شد و درنتیجه، مقر لشکر و کارخانۀ نمک به تصرف گردان ولیعصر(عج) درآمد و با گردان انصار لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص) الحاق و موقعیت خود را تثبیت کرد (همان).
گردان ولیعصر(عج) بعد از تصرف کارخانۀ نمک، هشت روز در پشت سیلبند (شرق کارخانه نمک) مستقر بود. در این مدت، ارتش عراق تحرکاتی اجرا کرد که با مقاومت نیروهای گردان موفق به پیشروی نشد. در شب یازدهم عملیات، حدود ساعت ۲ بامداد، عراقیها ریختن آتش را شروع و بعد از مدتی با نیروهای تازهنفس، پاتک کردند. نیروهای گردان به سبب اینکه در طول یازده روز، استراحت و غذای کافی نداشتند و بیش از حد خسته بودند نتواستند مقاومت کنند و با جایگزینی نیروهای جدید، مجبور به عقب نشینی و به شهرک بدر گسیل شدند. در این مأموریت، ۲۷ تن از نیروهای گردان ازجمله یکی از معاونان گروهان و دو مسئول دسته به شهادت رسیدند و حدود نود تن نیز مجروح و صد تن اسیر شدند (همان).
عملیات کربلای ۴ (3 – 5 دی ۱۳۶۵): این عملیات با رمز «یا محمد(ص)»، باهدف تصرف ابوالخصیب (شهری در پانزدهکیلومتری جنوب شرقی بندر بصره در کرانۀ جنوبی اروندرود)، محاصرة ارتش عراق در شبهجزیرۀ فاو (جنوب شرقی عراق) و تهدید بصره از جنوب اجرا شد (رشید، ص ۷۶). در این عملیات، لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع)، زیرامر قرارگاه عملیاتی نجف، در محور شمالی منطقۀ نبرد مأموریت داشت، از نوک جزیرۀ بوارین (محل اتصال نهر خین و اروندرود در شمال غربی خرمشهر)، بهسمت غرب وارد عمل شود. خط حد این لشکر، شش کیلومتر و حد پیشروی آن باتوجهبه عمق جزیره بین ۱۰۰ تا ۱۷۰۰ متر بود (زارعزاده، ص ۲۴۹ - 250).
در ۷ مهر ۱۳۶۵، کادر گردان به شهرک بدر گسیل و پس از پانزده روز، با معرفی نیروهای بسیجی به گردان، سازمان آن با استعداد نزدیک به ۲۸۰ تن و با همان فرمانده و جانشین اول و دوم فرمانده بدینترتیب سازماندهی شد: جانشین سوم گردان احمد جمالی و فرمانده گروهانهای ۱ تا ۳ نیز به ترتیب: مرتضی دبیری، ولیالله نائینی و غلامعلی آتشدهقان بودند. پس از سازماندهی، نیروهای گردان بیش از دو ماه، افزونبر آموزشهای تخصصی نظامی، آموزشهای شنا، کار با قطبنما، پیداکردن جهتهای جغرافیایی در تاریکی و تیراندازی از درون آب را فراگرفتند (جمالی؛ مجیدی؛ نائینی).
گردان در این عملیات مأموریت داشت تا در احتیاطِ گردان حضرت معصومه(س) قرار بگیرد و به دنبال آن، ضمن عبور از نهر خین وارد جزیرۀ بوارین شود و با پیشروی توسعة وضعیت بدهد (همانان).
بدین منظور، گردان ۲۶ آذر ۱۳۶۵، به ساختمانهای معروف به پنجطبقه در خرمشهر اعزام و در آن محل استقرار یافت. بنابه تدبیر فرماندهان سه روز قبل از عملیات، در ۱ دی ۱۳۶۵، آر.پی.چیزنها، تیربارچیها و دسته ادوات گردان با مسئولیت احمد جمالی به منطقة نبرد اعزام و مقرر شد پس از آنکه گردان حضرت معصومه(س) عملیات را آغاز کرد، با تمام توان روی خط دشمن آتش بریزند (همانان).
با شروع عملیات، گردان حضرت معصومه(س) وارد عمل شد و پس از شکستن خط، درخواست کمک کرد. در ادامه، گردان ولیعصر(عج) نیز، وارد نبرد شد، اما بهسبب تسلط کامل ارتش عراق بر منطقة نبرد، حجم شدید آتش آنان و نیز، اینکه مواضع ارتش عراق پاکسازی نشده بود؛ نیروهای گردان ولیعصر(عج) که در پشت خط آماده عبور از خین و ورود به جزایر بوارین بودند، متحمل تلفات زیادی شدند و نتواستند به جزیره وارد شوند. از طرفی، بهسبب وجود آب و سیمخاردار در کنار جاده، امکان دورشدن از جاده نیز وجود نداشت و نیروها در این راه باریک، با عرض یک متر، محدود شده بودند که بر دشواری نبرد میافزود. در این میان، شماری از نیروهای گردان که از خین عبور کرده و به جزیرۀ بوارین وارد شده بودند یا مجروح یا شهید شدند؛ به همین سبب، پیش از روشنشدن هوا، گردان بنابه دستور، شهدا و مجروحان را تخلیه کرد؛ و سپس در موضع پدافندی پیش از عملیات مستقر شد. در این مأموریت، شماری از نیروهای گردان ازجمله: معاون دوم گردان و فرمانده گروهان ۳ به شهادت رسیدند و فرمانده گروهان ۱ و شمار دیگری مجروح شدند. بقیۀ نیروها بعد از چند ساعت، صبح روز بعد، به ساختمانهای پنجطبقه، در خرمشهر بازگشتند و بعد از ۴۸ ساعت، برای تجدید قوا و سازماندهی مجدد، به مقر معروف به مقر جنگل، روبهروی پایگاه شکاری دزفول گسیل شدند (جمالی؛ مجیدی؛ اشعریمقدم و کربلایی، ج ۳، ص ۷۰۸ و ۷۳۲).
عملیات کربلای ۵ (19 دی ۱۳۶۵ – 6 فروردین ۱۳۶۶): این عملیات با رمز «یا فاطمةالزهرا(س)»، در منطقة عمومی شلمچه در شمال غربی خرمشهر، باهدف پیشروی رزمندگان ایرانی بهسوی بصره اجرا شد (رشید، ص ۷۷). در این عملیات، مأموریت لشکر ۱۷ زیرامر قرار گاه نجف این بود که از لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) در منطقة پنجضلعی عبور و از جادة شلمچه - بصره، با حرکت به سمت جنوب، بهطرف اروندرود تک کند؛ سپس، با یگانهای پیشبینیشده، برای تصرف جزیرههای بوارین و اُمالطُوَیل عملیات کند (زارعزاده، ص ۲۶۶؛ اشعریمقدم و کربلایی، ج ۲، ص ۷۷۴).
گردان ولیعصر(عج) با همان سازمان قبل، با حضور اسماعیل رنجبر در سمت جانشین دوم گردان، در مقر جنگل سازماندهی شد. در این عملیات، مقرر بود گردان ولیعصر(عج) در احتیاط گردان سیدالشهدا(ع) و با عبور از آن، در ادامة جاده آسفالتة شلمچه - بوارین، وارد عمل شود و تک را بهسمت جنوب ادامه دهد (همان، ص ۸۰۳).
برایناساس، گردان در ۱۷ دی ۱۳۶۵، به ساختمانهای پنجطبقة خرمشهر، اعزام و سه روز آنجا مستقر شد. غروب ۲۰ دی، گردان در جایگاه احتیاط گردان سیدالشهدا(ع)، به منطقة پنجضلعی وارد و ضمن استقرار، به مأموریت خود آشنا و آمادۀ حرکت شد. در حدود ساعت ۲۲، گردان با راهنمایی یکی از عناصر اطلاعات، با ستون و با پای پیاده، حرکت خود را بهسمت اهداف تعیینشده آغاز کرد و پس از حدود سه ساعت پیادهروی، به صد متری پاسگاه بوبیان رسید. با گذشتن از گردان سیدالشهدا(ع)، تک به مواضع ارتش عراق را آغاز و تا عمق مواضع آنان پیشرفت کردند و تک را در حد فاصل جادۀ آسفالته و کانال کوثر ادامه داد. رزمندگان گردان نخست، بهسبب وجود نخلستان و نهرهای متعدد و نداشتن آشنایی و اطلاعات کافی از منطقه، در هنگام پیدا کردن مواضع دشمن، با مشکلاتی مواجه شدند، اما با ارادة مصمم و تلاشی مضاعف نواقص اطلاعاتی را جبران کردند و یکی از مقرهای ارتش عراق را که در سمت چپ خطِ واگذارشده به گردان بود، شناسایی، منهدم، پاکسازی؛ و سپس، مواضع اشغالی را تثبیت کردند (همان، ص ۸۱۲؛ جمالی؛ دبیری). صبح روز ۲۲ دی، رزمندگان گردان پس از روشن شدن هوا، با یک مقر بزرگ دیگر در محور شمال مواجه شدند. حدود ساعت ۷ صبح، فرمانده گردان نیرویی به استعداد یک گروهان را مأمور کرد تا آن مقر را پاکسازی کنند. رزمندگان گردان بهسرعت وارد عمل شد و شمار زیادی از نیروهای عراقی را به هلاکت رساند و حدود چهل تن را اسیر کرد. در بین کشتهها و اسیران عراقی، شمار زیادی افسر هم دیده میشد. در این درگیری، شماری از نیروهای گردان هم شهید و مجروح شدند. گردان بهسبب گستردگی و عمق این مقر نتوانست تمام مواضع آن را پاکسازی کند و باتوجهبه باقیماندن شماری از عناصر دشمن، بهناچار حدود صد متر عقبنشینی کرد و پشت خاکریزی مستقر شد که در همین شب، مهندسی لشکر و جهاد خراسان احداث کرده بود (اشعریمقدم و کربلایی، ج ۳، ص ۸۱۴).
بعد از استقرار در پشت این خاکریز، گردان تا شب در این منطقه پدافند کرد و در اوایل شب، با یگان بعدی جابهجا و به عقب منتقل شد؛ سپس، به ساختمانهای پنجطبقه در خرمشهر بازگشت. پس از چند روز استقرار در خرمشهر، با وجود اینکه بخش عمدهای از نیروهای گردان شهید و مجروح و از منطقه خارج شده بودند، باتوجهبه حساسیت عملیات، دوباره به گردان مأموریت داده شد تا به منطقة عملیاتی در محدودة واگذارشده در جزیرة امالطویل و پشت اروند صغیر که حدود دویست متر طول داشت، گسیل و در آنجا پدافند کنند. بدین منظور، گردان ۴۸ ساعت پدافند کرد؛ اما وضعیت خاص منطقه، حجم آتش گسترده و فزونی شمار شهدا و مجروحان، سبب شد با تصمیم فرماندهان گردان به خرمشهر و پس از دو روز استقرار به شهرک بدر بازگردد. در این نبرد، شماری از نیروهای گردان شهید و شماری از آنها ازجمله: فرمانده و جانشین سوم گردان و فرمانده گروهان ۲ مجروح شدند (مجیدی؛ دبیری؛ نائینی).
مأموریت پدافندی خط شلمچه: در آغاز آبان ۱۳۶۶، نیروهای شهرستان محلات و دلیجان برای تشکیل گردانی جدید از کادر گردان ولیعصر(عج) تفکیک شدند. پسازآن، گردان ولیعصر(عج) با نیروهای شهرستان ساوه برای مأموریت آماده شد. در ادامه، کادر گردان در ۵ آبان ۱۳۶۶، به شهرک بدر گسیل و پس از یک ماه استقرار در پادگان، با معرفی نیروهای بسیجی، سازمان گردان با استعداد ۲۸۰ تن و همان فرمانده، بدینترتیب شکل گرفت: جانشین گردان مرتضی دبیری و فرماندهان گروهانهای ۱ تا ۳ به ترتیب: ولیالله نائینی، عباس شعبانی و علیاکبر مجیدی بودند. در مدت حضور گردان در این مقر، آموزشهای عمومی و تخصصی برای گردان برگزار و در آغاز آذر همان سال، مأموریت پدافند در شلمچه، در محدودة کانال پرورش ماهی و در محدودة خط پدافندی لشکر ۱۷ که حدود پنج کیلومتر بود به گردان واگذار شد. بدین منظور، گردان از ۱۰ آذر ۱۳۶۶، ضمن استقرار ۳۵روزه در محدودة کانال پرورش ماهی، به پدافند مشغول شد. در طول این مدت، براثر آتشهای منحنی دشمن، شماری از نیروهای گردان شهید یا مجروح شدند. در ۱ دی، براثر اصابت گلولۀ خمپاره به سنگر، فرمانده گردان مهدی ناصری و فرمانده سپاه ساوه سید حسن موسوی*، که برای بازدید منطقه به خط آمده بود، به شهادت رسیدند و شماری از نیروهای گردان ازجمله معاون گردان مرتضی دبیری نیز زخمی شد؛ دراثر این اتفاق، مسئولیت گردان را ولیالله نائینی بر عهده گرفت و پس از ده روز، با تحویل خط پدافندی، به شهرک بدر گسیل شدند (همو؛ شعبانی؛ مجیدی).
در ادامه، ۱۰ اسفند همان سال، مأموریت پدافند در این خط به گردان واگذار شد و گردان با فرماندهی ولیالله نائینی و حفظ سمت فرمانده گروهان ۱ برای وی؛ معاون اول گردان و فرمانده گروهان ۲، علیاکبر مجیدی؛ و معاون دوم گردان و فرمانده گروهان ۳، عباس شعبانی مأموریت را اجرا کرد و پس از ۴۵ روز پدافند در منطقه، با یک شهید و شماری مجروح، در ۲۷ فروردین ۱۳۶۷، با تحویل خط به شهرک بدر بازگشت (همانان).
پدافند از کِرِند غرب و سرپل ذهاب: گردان ولیعصر(عج) پس از گذشت شش ماه از تحویل خط، در میانۀ مهر ۱۳۶۷، زیرامر لشکر ۷۱ روحالله(ره) (تشکیل: ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۷) به مقر تاکتیکی این لشکر در منطقة عمومی کرمانشاه فراخوانده شد و در آنجا به استعداد نزدیک به ۲۸۰ تن، با همان ساختار پیشین بهترتیب: فرماندهان گروهان ۱ تا ۳: عروجعلی عسگری، حسین میرزائی و محمدرضا زمانی سازماندهی شد. در ادامه، به منطقة سرپل ذهاب و کِرِند غرب گسیل و از ۲۲ مهر ۱۳۶۷ تا ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۸، ضمن استقرار، به تأمین و پدافند در منطقه مشغول بودند و پایان اردیبهشت به ساوه بازگشتند (همو؛ نائینی).
در نیمة اول سال ۱۳۶۹ ش، با تفکیک نیروی مقاومت بسیج (در جایگاه چهارمین نیروی زیرمجموعه سپاه) و نیروی زمینی سپاه و با تدبیر فرمانده لشکر ۷۱ روحالله(ره)، کادر همۀ گردانهای لشکر، در گردانهای ویژۀ پیاده ادغام شدند؛ بدینترتیب، گردان ولیعصر(عج) نیز منحل و کادر آن در گردانهای دیگر سازماندهی شد (هماندو).
مآخذ: ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت استان مرکزی، مصاحبه با شهید مهدی ناصری، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت استان مرکزی؛ اشعریمقدم، محمدرضا و مهدی کربلایی، نبردهای انقلابی، کارنامه عملیاتی لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) در دوران دفاع مقدس، قم: حماسه یاران، ۱۳۹۷ - 1399ش؛ جمالی، احمد (فرمانده گردان)، مصاحبه با نویسنده، ۲۶ تیر ۱۴۰۴؛ دبیری، مرتضی (فرمانده گروهان، معاون گردان)، همو، ۲۶ تیر ۱۴۰۴؛ رشید، محسن، اطلس جنگ ایران و عراق (فشرده نبردهای زمینی ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ - 29 مرداد ۱۳۶۷)، عبدالمجید حیدری، سید سعادت حسینی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ (مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)، 1387 ش؛ رنجبر، اسماعیل (معاون گردان)، مصاحبه با نویسنده، ۲۶ تیر ۱۴۰۴؛ زارعزاده، نادر، اطلس لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) در دوران دفاع مقدس، به کوشش گروه مطالعات و جغرافیای نظامی، تهران: مرکز چاپ سپاه، ۱۳۹۹ ش؛ شعبانی، عباس (فرمانده گروهان، معاون گردان)، مصاحبه با نویسنده، ۲۶ تیر ۱۴۰۴؛ مجیدی، علیاکبر (فرمانده گروهان، معاون گردان)، همو، ۲۶ تیر ۱۴۰۴؛ نائینی، ولیالله (فرمانده گردان)، همو، ۲۶ تیر ۱۴۰۴.
/رضا اشتری/